به گزارش عصر دنا، طی حکمی از سوی سید جواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی کشور،مهران کشاورز به عنوان سرپرست اداره کل بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد منصوب می شود
وی جایگزین اسماعیل دامیار می شود که از آبان ۱۴۰۲ مسولیت اداره کل بهزیستی را برعهده داشتند.
کشاورز از کارکنان با سابقه اداره کل بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد که رئیس اداره بهزیستی شهرستان گچساران به مدت ۸ سال از جمله سوابق وی است.
گفته می شود کشاورز از نیروی های نزدیک به غلامرضا تاجگردون، نماینده گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی است.
اگر این روابط اجتماعی هست که شما میگی ببخشید ما یاد نداریم توهین کنیم
آخ سی نائب رئیس کمیسیون
آخ شهریار
آخ و بخت بویراحمد
آقای بهرامی فقط دهیار روستا ها را اگه شورای روستا قبول کنه شاید بتونه تغییر بده
آخ و بخت بویراحمد
بگو دقیقآ کجایی
که نماینده های خویش و قومی بویراحمدو نابود کردند چرا کر کردید اون از روشنفکر تنگ نظر و ....و اینم از بهرامی ضعیف اندر ضعیفش
مسئول قبلی که بود به واسطه کی
وای از حسد وکینه بی انصاف
بهرامی هی بره شوم پتروشیمی و شرکت نفت بخه فیس کن که هی کار ایکنی
وضعیتراقتصادی درستی کشور نداشت
بیشترین پروژه ها را جذب کرد
تواز چی میسوزی که دکتر روشنفکر را بانماینده بی کفایت مقایسه میکنید روشنفکر بویراحمد را زنده کرد همه میدانند انشاالله
نماینده ۱۴۰۶ حاج مهدی
هستیم با آن عهدی که بستیم
مه عرضه ای کارل داره
بنازمت تاج
فکر جهاد کشاورزی را بکن
کشاورز هم اصلیاش دهدشتی از سادات امامزاده علی هستن
کجاش باوی و گچسارانیه
بیشتر
دنباله معامله گریست نه مطالبه گری
بعضیها ساز و دهل این که شهریار دلهاس
علمی و عمل گرا
و هزار شعار بی ربط دیگر
ایسو فهمیدین که واقعا چی و بارش نی
گاوگر واقف ز قصابان بدی
کی پی ایشان بدان دکان شدی
یا بخوردی از کف ایشان سبوس
یا بدادی شیرشان از چاپلوس
ور بخوردی کی علف هضمش شدی
گر ز مقصود علف واقف بدی
پس ستون این جهان خودغفلت است
چیست دولت کین دوادو با لت است
کر خوب بیراحمد و همه کاره بهرامی !!!-ذ
ای نمبارک به این بیسواد بدبخت
حیف روشنفکر که توی بیسواد اومدی جاش
البته همه میدانند چطور اومدی
تعجب همگان اینه که شما بااین ...
چطور دکترا گرفتی واقعا جای تأسف و تعجب است
این یعنی اصالت
دکتر بهرامی فراجناحی عمل میکند و براساس توانایی افراد را انتخاب میکند و شایسته سالاری و عملکرد در اولویت کاری ایشان هست
هلال احمر چه شد ؟
برو ببین چه بر سر نیروهای جنابعالی آوردن
هر روز گستاخ تر و وحشی تر میشن رقیبان شما
خدا خل من سر ایما بیراحمد
اگه مسعود حسینی از ابتدا نبود
هیچ وقت اسامی بنام هدایت خواه و زارع و روشنفکر و بهرامی رو کسی نمیشنید
نخبگان سیاسی و اجتماعی بویراحمد امثال مندنی پور و دهراب پور فدای سیاست ورزی مغرضانه تشکیلات چپ و راست شد
مسعود حسینی در عین بی کفایتی و ساده اندیشی و صداقت بعضیها بدونه کوچکترین شایستگی نماینده شد ، استاندار شد و معاون وزیر شد و حالا هم سالهای سال است که جلودار جربان اصولگرایی شده و نمیگذارد که شایستگان به مجلس راه یابند
و با مطرح کردن افرادی مثل نیکبخت و فرخان و منتظریان لکه ی ننگی بر پیشانی جربان اصولگرایی وارد کرد ضمن اینکه خودش لکه ی تنگی بیش نبود
هدایت خواه محصول خودبزرگ بینی و خود برتر بینی و خود شیفتگی و تمامیت خواهی مسعود حسینی بود و الی مستحقترین و متعهد ترین و دغدغه مند ترین فرد برای جریان اصولگرایی و بویراحمد کسی نبود جز حاج محمد رحیم دهراب پور
هدایت خواه که محصول اختلاف اصول گرایان از جمله مسعود حسینی و دهراب پور بود و در یک میدان خالی و یکطرفه راهی بهارستان شد آنقدر
ناتوان و ذلیل بود که در دور اول نمایندگی خود که توأم با ریاست
جمهوری آقای خاتمی بود درصدد استعفا برآمدند و متاسفانه با ظهور و انتخاب احمدی نژاد بواسطه ی جناب آقای حاج دهراب پور که رییس ستاد وقت احمدینژاد در استان و عضو ستاد مرکزی ایشان در تهران بود جان تازه ای گرفتند و اما در کمال ناباوری و خیانت ضعیفترین فرد به اصطلاح سیاسی بوراحمد را جهت تصدی بالاترین و مهمترین پست سیاسی استان یعنی استانداری معرفی نمودن و لکه ی ننگین دیگری را بر پیشانی استان چسباندن
البته هدایت خواه به تنهایی در آن خیانت عظما نبودند و متاسفانه آن خیانت بیشتر طراحی و ساخته و پرداخته محمد موحد برای تضعیف سیاسی جناب آقای حاج دهراب پور بودند
موحد از سر انتقام و تضعیف سیاسی آقای حاج دهراب پور و هدایت خواه از سر مرید و مرادی با مسعود حسینی اون خیانت را رقم زدند
و متاسفانه بعد از هدر رفتن همه ی فرصتهایی خوبی که باید از دولت احمدی نژاد در راستای پیشرفت و توسعه استان انجام میشد اما ضعف و ناتوانی مسعود حسینی و سیاست بازی هدایت خواه و موحد آن فرصت طلایی را برای همیشه از استان گرفتن
ضعف و ناتوانی مسعود حسینی و هدایت خواه و امنیتی کردن استان بواسطه ی نیروهای ضعیف و جناحی و قوم خویشی و طایفه ای آنقدر محرز و قابل لمس بود که سال 86 به بهانه ی گرانی بنزین شهر یاسوج در آتش بی تدبیری و فتنه ی آنها سوخت و خساراتی به شهر زدند که شاید سالهای سال دیگر جبران آن خسارات امکان پذیر نباشد.
ناتوانی و ضعف و ناکارآمدی مسعود حسینی و هدایت خواه همه ی بزرگان استان را بر این داشت که چاره ای بیاندیشند و درصدد عزل مسعود حسینی برآیند ، قضیه بنزین و ویرانی شهر یاسوج بهترین بهانه بود که عذر مسعود حسینی را بخواهند و در یک جلسه ی فوری و فوتی از طرف شورای امنیت ملی این مهم رقم خورد اما واسطه گری و دفاع و تلاش های هدایت خواه و موحد و جعفری نمایندهی وقت گچساران و بعضی جیره خواران سیاسی آنها در استان و تهران متاسفانه به ادامهی کار مسعود حسینی منجر شد و نتیجه ی آن شد راه یافتن انتصابی هدایت خواه و بزرگواری و قدرت حسینی.
سیاسیون و اونایی که در جربان مسایل سیاسی و اجتماعی استان هستند خوب بیاد دارند که مردم در انتخابات هشتم دست رد بر سینه ی هدایت خواه در بوراحمد زدند و اما در یک تقلب آشکار و مهندسی انتخابات، فرد پیروز انتخابات آقای زارع رو کنار زدند و بار دیگر هدایت خواه صندلی را که هیچ وقت حقش نبود را غصب نمودند و اما مسعود حسینی که به خیال خام خودش با انتصاب هدایت خواه و بزرگواری و فدرت حسینی درصدد کشیدن نفس راحتی برای تداوم غصب صندلی استانداری بود و چنان مطمین بود که حتی به عزل خودش هم فکر نمیکرد در کوتاهترین زمان ممکن صندلی از زیر پایش کشیده شد و هدایت خواه با از دست دادن مسعود حسینی در دور دوم نمایندگی خود که هدیه ای از طرف مسعود حسینی بود ابتکار عمل ازش گرفته شد و حتی برای ماندگاری مسعود حسینی دست به خیانت دیگری زد و با استیضاح وزیر کشور مرحوم کردان که در پاسخ به هدایت خواه که تلاش میکرد مسعود حسینی را ابقا کند گفته بود من برای مسعود حسینی ابلاغ بخشداری هم نمیزنم
که نتیجه آن شد ظلم بزرگی که در حق مرحوم کردان رقم خورد
و اتفاقاتی که بعدا افتاد و رفتن افراد ضعیف تری به مجلس و اون چیزی که الان شاهد هستیم
البته مطالب فوق گواهی بر اقتدار و توانمندی فردی بنام باقر موسوی نیست و به جزییات و عملکرد و کارایی ایشان خواهیم پرداخت
در یک کلام باقر موسوی سوار بر اسب نظام به قله ی دست یافت که کاملا برعلیه نظام بود و همانطور که مطمینا میدانید چوب خیانت خود به نظام را برای همیشه خورد
بزرگنمایی فضای مجازی حامیان پشیمان بهرامی
تاریخ قضاوت خواهد کرد.
نه از برای نقد که از برای نفعی که نبرده اند
مدیر کلی ک فقط حزب پول بود و صندلی ریاست
چه وابی؟
خخخخخخخخخخخخخخخ
کارهایش از سر دلسوزی بود نه فقط وظیفه .
از زحمات خالصانه شان برای جامعه معلولین صمیمانه قدردانی میکنم